May 9, 2004

بهار 1383

r58baran@yahoo.com

فدريکو گارسيا لورکا

فدریکو گارسیا لورکا درخشان‌ترین چهره‌ی شعر اسپانیا و در همان حال
یکی از نامدارترین شاعران جهان است. شهرتی که نه تنها از شعر پرمایه‌ی
او، که از زنده‌گی ِ پُرشور و مرگ جنایت بارش نیز به همان اندازه آب
می‌خورد.
به سال ۱۸۹۹ در فونته واکه روس ــ دشت حاصلخیز غرناطه ــ در چند
کیلومتری ِ شمال شرقی ِ شهر گرانادا به جهان آمد. در خانواده‌یی که پدر،
روستایی ِ مرفهی بود و مادر، زنی متشخص و درس خوانده. تا چهار
ساله‌گی رنجور و بیمار بود، نمی‌توانست راه برود و به بازی‌های کودکانه
رغبتی نشان نمی‌داد اما به شنیدن افسانه‌ها و قصه‌هایی که خدمتکاران و
روستاییان می‌گفتند و ترانه‌هایی که کولیان می‌خواندند شوقی عجیب
داشت. این افسانه‌ها و ترانه‌ها را عمیقاً به خاطر می‌سپرد، آن‌ها را با تخیل
نیرومند خویش بازسازی می‌کرد و بعدها به گرته‌ی آن‌ها نمایش واره‌هایی
می‌ساخت و در دستگاه خیمه شب بازی ِ خود که از شهر گرانادا خریده
بود برای اهل خانه اجرا می‌کرد.
عشق آتشین لورکا به هنر نمایش هرگز در او کاستی نپذیرفت و همین
عشق سرشار بود که او را علی‌رغم عمر بسیار کوتاهش به خلق
نمایشنامه‌های جاویدانی چون عروسی ِ خون، یرما، خانه‌ی برناردا آلبا و زن
پتیاره‌ی پینه‌دوز رهنمون شد که باری شگفت‌انگیز از سنت‌های اسپانیا و
شعر پُر توش و توان لورکا را یک جا بر دوش می‌برد.
بدین سان نخستین آموزگار لورکا مادرش بود که خواندن و نوشتن‌اش
آموخت و نیز با موسیقی آشنایش کرد; و مزرعه‌ی خانواده‌گی‌اش بود که
در آن سنت‌های کهن آندلس را شناخت و با ترانه‌های خیال‌انگیز کولیان
انسی چنان گرفت که برای سراسر عمر کلید قلعه‌ی جادویی ِ شعر را در
دست‌های معجزگر او نهاد.
لورکا سال‌های بسیار در آموزشگاه گرانادا و مادرید به تحصیل اشتغال
داشت اما رشته‌ی خاصی را در هیچ یک از این دو به پایان نبرد و در
عوض، فرهنگ و ادب اسپانیایی را به خوبی آموخت. عطشی که به
خواندن و دانستن همه چیز و هر چیز در او شعله می‌کشید از او شاعری به
بار آورد که آگاهی ِ عمیقش از فرهنگ عامیانه‌ی اسپانیا حیرت‌انگیز است
و سراسر اسپانیا در خونش می‌تپد. به جای تحصیل رسمی در دانشگاه‌ها
شب و روزش در جمع مردانی می‌گذشت که هم از آن زمان به تلاش و
تقلا برخاسته بودند تا هنر و فرهنگ روزگار خود را بسازند: کسانی چون
مانوئل دوفایای موسیقیدان، خیمه‌نز و ماچادو و وینسنته آله خاندرو و پدرو
سالیناس شاعر، خوزه ارتگایی گاست متفکر و جامعه‌شناس، و نامدارانی
دیگر چون آراگون، کیتز، ولز، رافائلو آلبرتی، خورخه گوی‌لن، ِ و موره‌نو و
وی‌یا و دیگران. در نواختن گیتار و پیانو چندان استاد شده بود که
دوشادوش مانوئل دوفایا به گردآوری و تدوین ترانه‌هاو آهنگ‌های کولیان
پرداخت و حتا با یاری و همکاری ِ او از آوازها و ترانه‌ها و تصنیف‌ها و
لالایی‌های کولیان مناطق جنوبی اسپانیا جشنواره‌ی چشمگیری برپا
داشت.
لورکا از مکتب‌های هنری ِ سال‌های پس از جنگ جهانی ِ اول ــ
همچون دادائیسم و فوتوریسم ــ که بر خیل شاعران معاصر وی در سراسر
غرب تاءثیری پایدار به جا نهاد اثری نپذیرفت با این همه آشنایی و انس
وی با سالوادور دالی سبب گرایش او به مکتب سوررآلیسم و خلق آثار
شعری و نمایشی ِ بی‌نظیری شد که
ادامه مطلب...