April 30, 2004

بهار 1383

r58baran@yahoo.com

د يوارهاي بلند و آجري؛ از جلوي پنجره مي آيم كنار ، هيچ كاري ندارم حتي ديگر فكر هم نمي كنم . از اين ارتفاع محدود كننده فقط همين ديوارهاي آجري ممتد ديده مي شود و گاه پرواز پرنده اي در دور دست.
احساس بدي دارم ؛ احساس حرام شدن، گنديدن.
اطرافم پر شده از يك مشت كليدهاي تكراري ، صفحات الكترونيكي ، مدارات منطقي .
حتي دوستانم هم الكترونيكي اند .مثلا همين چند وقت پيش از پشت يك سري سيم و سيليكون و IC تولدم را جشن گرفتم .با كلي كادو و هديه !!! Virtual
روزمرگي هايم تمامي ندارد، كارم شده پر كردن وبلاگم http://r58.blogspot .com
، چك كردن ايميلم “ r58baran@yahoo.com “ ، بررسي و نوشتن يكسري اسكريپت
(coming soon) و معلق بودن در فضاي سايبر . و گاه نوشيدن چند فنجان چاي و نوشتن چند سطر براي اين مجله و آن روزنامه . پيش از اين در جايي خوانده بودم :
+
انسان معيار خويش را از آرمانش مي گيرد .
+
و حالا بعد از آن همه خواندن و نوشتن ، هنوز هم در پي آرمان گمشده خويشم ، كه بي شك با روزمرگي هايم هر روز از آن دورتر مي شوم .
شكستن اين قالب ، شكستن همه آن خط كشهاي محدود كننده است كه هر روز زندگي ام را با آن مي سنجم ؛همه آن تكرار مكررات .

رضوان. م

No comments: